ساز شناسی بلوز


جدا از نحوه تکامل آوازهای بلوز باید به سازشناسی این سبک نیز اشاره ای گذرا داشته باشیم. ورود سیاهان به قاره سفید مواجهه با تمدنی جدید را به دنبال داشت و آشنایی با آلات مختلف موسیقی هم ارمغان این تمدن بود. این که چرا سیاهان به سازهای بادی روی خوش نشان دادند به آسانی قابل درک است. آنان با هدف حفظ ریشه های آوازی خود به طبع آزمایی دراین عرصه می پرداختند و در پی سازی بودند که بتوانند ملودی ها و شیوه های آوازی خود رابرروی آن پیاده کنند.

سازهای بادی بدین منظور انتخاب مناسبی بودند چون هم به اصوات حنجره انسانی نزدیک تر بودند وهم اساسا از قابلیت بیشتری برای ترجمان احساسات انسانی و ادای آن به زبان موسیقی برخوردار بودند. ضمن اینکه به خوبی از عهده همراهی با خواننده و سوال و جواب با آواز برمی آمدند. این بود که استفاده از هارمونیکا (سازدهنی) در بلوز و سایر سازهای بادی (ترومپت و ساکسیفون و کلارینت) در جز رواج یافت.

البته باید گفت که سیاهان مردمانی تنگدست و محنت کشیده بودند که همواره با ظلم و تعدی اربابان سفیدپوست و شدیدترین اشکال تبعیض نژادی دست به گریبان بودند و ماحصل بیگاری آنان حتی کفاف معاش روزمره شان را نمی داد تا چه برسد به اینکه بخواهند سازی هم بخرند! به همین خاطر اولین سازهایی که داشتند دست ساز - و من درآوردی - بود.

مثلا یک سیم فلزی را به دیوار اصطبل یا انبار می بستند و سعی می کردند با نواختن آن تک سیم الگوهای ریتمیک را روی آن اجرا کنند و از طرفی با لغزاندن تکه جداشده ای از سربطری (Bottleneck) یا یک چاقوی فلزی روی سیم صداهای مختلفی از آن سیم درآورند. همین شیوه ابداعی در نوازندگی بود که بعدها با نام Slide Guitar بر روی گیتار هم پیاده شد. در ابتدای قرن بیستم سیاهان به درجه ای از مهارت و تسلط در نواختن گیتار رسیده بودند که حتی آهنگهای بی کلام را هم میتوانستند روی گیتار پیاده کنند.
به هرحال سیاهان معمولا سازهای ارزان قیمت و دست دوم برای خود دست و پا میکردند یا حتی در مواردی آنها رابه سرقت می بردند. برای نمونه می توان به تجربه جالب Junior Wells (نوازنده بزرگ هارمونیکا درسبک بلوز) دراین زمینه اشاره کرد.

وی می گوید: "می خواستم یک سازدهنی بخرم. ده سنت بیشتر نتوانستم جمع کنم. به مغازه سازفروشی رفتم و آن را امتحان کردم. قیمتش را پرسیدم. پنجاه سنت (نیم دلار) بود. ده سنت پول را روی پیشخوان انداختم. سازدهنی را برداشتم و دررفتم! فروشنده هم دنبالم گذاشت و مرا دست بسته پیش قاضی برد. وقتی قاضی دید که خوب ساز می زنم باقی پول مرد فروشنده را ازجیب خودش داد و اجازه داد من بروم."
بیشک خیرخواهی و دوراندیشی آن قاضی سفیدپوست در مقطعی از تاریخ به کمک بلوز آمده است ولی شرایط دشوار اقتصادی را که درطول دوران شکوفایی و بالندگی بلوز همواره برای هنرمندان این سبک دردسرساز بوده است نباید فراموش کردو نباید تعجب کرد وقتی که Howlin' Wolf می گفت: "من بلوز را فقط محض خاطر پول می خوانم!". بوده اند آنهایی که نگاهی ورای ملاحظات مادی به بلوز داشته اند. چنان که Muddy Waters می گفت: " من بلوز رافقط به خاطر خود بلوز می خوانم."
اما بد نیست به چگونگی اضافه شدن Harmonica (سازدهنی) هم به حلقه سازهای مهم و تاثیرگذار این سبک اشاره کنیم. وقتی در اوایل دهه 1860 نخستین محموله سازدهنی ساخت کارخانه Hohner آلمان ازطریق کشتی به بنادر آمریکا رسید به سرعت جای خود را دربین مردم پیدا کرد.

سازی بود کوچک و ارزان و قابل حمل که هم می شد با آن آهنگهای شاد و ریتمیک زد و هم از پس ترانه های غم انگیز برمی آمد و اینسان بود که وارد موسیقی محلی و فولکلورآمریکای اواخر قرن نوزدهم شد. John Steinbeck نویسنده مشهور نیز در کتاب "خوشه های خشم" به این مساله اشاره کرده است (فصل 23) .

ورود سازدهنی به آمریکا تقریبا مصادف شد با پایان جنگ داخلی و صدور اعلامیه آزادی بردگان. البته این آزادی تغییر چندانی در اوضاع سیاهپوستان ایجاد نکرد. آزادی از قید بردگی تنها با نوع دیگری از اسارت عوض شده بود چرا که زمینها و املاک کماکان در دست سفیدپوستان باقی ماند و سیاهان تیره روز هم برای گذران زندگی ناچار بودند یا اجیر روزمزد اربابان حریص سفید شوند و یا حداکثر زمینی را از ارباب اجاره کنند و به درصد ناچیزی از سود محصول راضی باشند.

با این وجود پایان برده داری (به آن شکل بدوی) فرصت بیشتری در اختیار سیاهان گذاشت تا به فراگیری موسیقی بپردازند. دو آلت موسیقی بود که توجه آنها را بیشتر از بقیه به خود جلب می کرد: یکی بانجو چون سازی شبیه به آن را در آفریقای خودشان داشتند (بعدها سیاهان تکنیک های بانجو را به گیتار انتقال دادند) و دیگری سازدهنی که جدید و ناشناخته بود و بهای اندکی داشت (ده تا بیست سنت). سیاهان عملا این ساز را از آن خود کردند و توانستند با ابداع تکنیک های جدید به شیوه های نوینی از صدادهی در این ساز برسند.

صدای دلنشین سازدهنی هم خیلی خوب با بانجو و گیتار جفت و جور می شد و هم به واسطه برخورداری از تکنیک های متنوع اجرایی قابلیت کم نظیری در نزدیک شدن به صدای انسان و تقلید آن داشت (به طوریکه گفته می شود یک نت خاص را روی سازدهنی می توان به حداقل سی روش متفاوت بیان کرد!).

مجموعه این خصوصیت ها و مساعی بزرگانی چون Noah Lewis, Willy Shade, De Ford Bailey, Sonny Terry, Sonny Boy Williamson و دیگران باعث شد تا در اوایل قرن بیستم سازدهنی به یکی از عناصر لاینفک بلوز تبدیل شود و حتا با الکتریک شدن بلوز و در دوران بعد از جنگ نقش خود را – خصوصا در Chicago Blues- حفظ نماید.

در گروه های بلوز مدرن هم هارمونیکا هنوز نقش ویژه خود را حفظ کرده است. به قطعه ای از آهنگ "Texas" ساخته گروه "The Blues Disciples" (مریدان بلوز!) گوش دهید.



نمونه ای از ساز brass


Capo کاپو که در پست قبلی اشاره کردم وسیله کوچکی است که در ناحیه گردن ساز برای بالا بردن کوک سیم‌ها بکار می‌رود.








هارمونیکا یا ساز دهنی




ساکسیفون Saxophone

ترامپت


منبع: www.harmonytalk.com



قطعاتی از جنس بلوز

به دنبال جا افتادن مطالب و آشنایی بیشتر با فضای بلوز تصمیم گرفتم تا چند قطعه از این سبک رو برای دانلود بزارم.





Louis Armstrong - The Memphis Blues


Mamie Smith & Her Jazz Hounds - Crazy Blues


Pine Top Smith - Pinetop's Boogie Woogie


Elmore James Jr. - Dust My Broom


John Lee Hooker - Boogie Chillun


Muddy Waters - Mannish Boy


Drink Small - Stormy Monday Blues (T. Bone Walker


Robert Johnson - Hellhound On My Trail


Willie Dixon - Spoonful


BB King - The Thrill Is Gone


امیدوارم که این لینکها سالم باشند و براحتی بتونید دانلود کنید. نکته ای هم که هست اینه که این 10تا قطعه جز بهترین های بلوز شناخته شدند و من از یک لیست 100تایی به اسم "100تا از  بهترین های بلوز" 10تای اولش رو انتخاب کردم و دونه دونه لینک هاشو برای راحتی شما گذاشتم.

اگر قطعه ی خاصی مورد نظرتون هست بگید تا به این لیست اضافه کنم.



معرفی موسیقی بلوز

اغلب گفته می‌شود که موسیقی Jazz جز تنها شکل هنری است که در آمریکا بوجود آمده، با این حال موسیقی Blues بلوز درست پابه‌پای آن پیشرفته رفته است. در واقع این دو سبک شباهتهای زیادی با یکدیگر دارند. هر دو بوسیله سیاهپوستان آمریکا و در جنوب ایالات متحده، در نیمه دوم قرن ۱۹ پدید آمده‌اند و سپس در دهه‌های اوایل قرن ۲۰ به مناطق دیگر گسترش یافته‌اند؛ هر دو دارای نت غمگین بلو هستند که از تغییر شکل یک نت خاص به ربع پرده یا نیم پرده بوجود می‌آید و هر دو از اصل بداهه نوازی بهره می‌گیرند. بلوز و جز هر دو تاثیرات زیادی بر موسیقی پاپ در آمریکا داشته‌اند و در واقع بسیاری از عناصر کلیدی در موسیقی پاپ، سول، ریتم اند بلوز و راک اند رول ریشه در موسیقی بلوز دارند. مطالعه و بررسی دقیق این سبک، سهم زیادی در فهم بیشتر دیگر سبکها خواهد داشت. گرچه هیچگاه بلوز در لیست پرفروشترینها قرار نگرفت، اما با این حال همیشه بطور جدی نه تنها در کنسرتها و فستیوالها در سراسر ایالات متحده، بلکه در همه جای زندگی روزمره حضور آن احساس می‌شود.


سبک بلوز دقیقا چیست؟ به گفته آهنگساز و خواننده مشهور، ویلی دیکسون، در حقیقت بلوز واقعیت‌های زندگی است. نگاهی به گذشته و به زادگاه سبک بلوز منظور دیکسون را روشن‌تر می‌سازد.


تاریخچه بلوز: این سبک هنری‌، ریشه در سختی‌ها و مشکلات سیاهان آمریکا دارد. بین سالهای ۱۶۱۹ و ۱۸۰۸ هزاران نفر از مردم غرب آفریقا که بیشترشان از قبایل: ارادا، داهومی و فالانی بودند، به زور اسلحه دستگیر، و با بی‌رحمی تمام بعنوان برده به آمریکا آورده شدند. آنها در حراجی‌ها در معرض فروش قرار گرفتند و سپس روانه مزارع و کشتزارها شدند و به کار طاقت فرسا از طلوع تا غروب آفتاب وادار شدند؛ در حالیکه به انسانیتشان هیچگاه اهمیتی داده نمی‌شد. این کارگران هنگام کار ناراحتی‌های خود را با سردادن ملودیهای قدیمی موطن خود ابراز می‌کردند. سنت اینان آوازخوانی گروهی بود و بسیاری از این سرودها از یک الگوی پرسش و پاسخ پیروی می‌کرد که در آن رهبر گروه چیزی را می‌خواند و سپس بقیه با تکرار یا پاسخ به او همراهی‌اش می‌کردند. این نوع آوازها فریادهای سر مزرعه نامیده می‌شدند. پس از انتشار منشور آزادی در سال ۱۸۶۳ و رهایی بردگان و طی دهه‌های بعد، سیاهپوستان جنوب، سنت آوازخوانی خود را ادامه دادند در حالیکه بعنوان رعیت همچنان با حقوق ناچیز کار می‌کردند. آنها در مراسم کلیسا و نیز در سفرهائی که گروههای رقص و آواز اروپائی در آنجا حضور داشتند، کم کم با موسیقی اروپائی آشنا شدند. رفته رفته این سیاهان در برنامه‌های شو با رقص یا اجرای موسیقی و برنامه‌های کمدی شرکت داده شدند. تنوع ملودیهای قدیمی آفریقایی و ترکیب آن با سبکهای مختلف موسیقی اروپائی، سبک جدیدی را بوجود آورد که ما امروزه آنرا با نام بلوز می‌شناسیم. طی دهه نخست قرن بیستم گیتار بعنوان ساز اصلی جانشین بانجو شد که ریشه در آفریقا داشت و الگوی پرسش و پاسخ ترانه خوانی در مزارع آن زمان تبدیل شد به پرسش از سوی خواننده و پاسخ توسط گیتاریست.


راهیابی بلوز به شهر: موسیقی بلوز همراه با سیاهان جنوب آمریکا، در طول رودخانه می‌سی‌سی‌پی، کم‌کم از مزارع و روستاها به شهرها، بویژه نیو‌اورلئان، ممفیس و سنت لوئیس راه یافت. رهبر گروه سیار بلوز،‌ هندی W.C.Handy، با نوشتن ترانه‌های ممفیس بلوز در سال ۱۹۱۲ و سنت لوئیز بلوز در سال ۱۹۱۴ رشد و شکوفائی سبکهای جدید را خاطر نشان کرد. در سال ۱۹۲۰ اولین آلبوم گروه تحت عنوان Crazy Blues ضبط شد. دهه‌های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ سالهای شکوفائی بلوز بود و تعدادی خواننده و موسیقی‌دان از طریق کنسرت و فروش آلبوم در جامعه سیاهان آمریکا به شهرت رسیدند. طی جنگ جهانی دوم بسیاری از سیاهان نوازنده بلوز به شهرهای شمالی مهاجرت کردند. پس از اتمام جنگ سبک جدبد Urban Blues بلوز شهری توسعه یافت. در اواخر دهه ۱۹۴۰ این سبک به وسایل الکترونیکی مجهز شد و درام نیز به سری گروه آنها که قبلا بیس ،گیتار الکتریک، پیانو و هارمونیکای تقویت شده در اختیار داشتند، افزوده شد. شیکاگو نیز مرکز فعالیت بلوز شد. با گسترش مهاجرت سیاهپوستان از جنوب به شمال، موسیقی بلوز نیز با آنها منتقل شد و در سبکهای مختلف توسعه پیدا کرد. در یکی از این سبکها که شیکاگو بلوز نامیده می‌شود، گیتار و هارمونیکا سازهای اصلی هستند. در سبک دیگر، ممفیس بلوز موسیقی‌دانانی نظیر B.B.King( بی‌بی‌کینگ مطرح هستند که گیتار را با سازهای بادی بویژه ساکسیفون و ترومپت ترکیب کرده‌اند. با این حال سبک دیگری بنام دلتا بلوز، گیتار آکوستیک را ساز اصلی می‌دانند و بالاخره در تگزاس نوازندگان، گیتار الکتریکی سبک وزن را ابداع کردند که با کاپو ( Capo وسیله کوچکی است که در ناحیه گردن ساز برای بالا بردن کوک سیم‌ها بکار می‌رود.)

و با هر ۴ انگشت و یا انگشت شست نواخته می‌شود.


تاثیر بلوز بر موسیقی پاپ: اولین ترانه‌های موفق و محبوب ستارگانی نظیر الویس پریسلی و جری لی لوئیس در دهه ۱۹۵۰ به دنبال پیشرفت آکورد و الگوهای شعری در میزان استاندارد دوازده حاصل شد. در ضرب اصلی بلوز، ریتم سه چهارم نواخته می‌شود. به هر حال این سرعت گرفتن ضرب بود که باعث شد ویژگیهای بلوز به راک‌اند‌رول تکامل پیدا کند و بالاخره اینکه راک‌اند‌رول بخش عظیمی از موسیقی پاپ را برگرفت و بلوز همچنان به بازار کوچک خود بسنده کرد.

ساختار آهنگ در سبک بلوز: شعرهای بلوز اغلب دارای سه سطر و دوازده میزان است. از ابتدا آکوردهای اصلی برای سطر یک و چهار میزان اول نواخته می‌شود. سپس چهار آکورد برای میزان پنج و شش نواخته می‌شود و به دنبال أن یک آکورد برای میزانهای هفت و هشت نواخته می‌شود. سطر آخر متفاوت است و پنج آکورد برای میزانهای نه و ده و به دنبال آن یک آکورد برای میزانهای یازده و دوازده زده می‌شود. شعر در موسیقی بلوز سه سطر احساسی است. سطرهای اول و دوم یکسان هستند البته با‌ آکوردهای مختلف، ولی سطر سوم متفاوت است. این ساختار را میزان دوازده بلوز می‌نامند. برای مثال به این سه سطر از لوئیس بلوز توجه کنید:
هیچ دوست ندارم غروب خورشید را ببینم
I hate to see that evening sun go down
هیچ دوست ندارم غروب خورشید را ببینم
I hate to see that evening sun go down
چون فکر می‌کنم این بار، دیگه دفعه آخره.
It makes me think I'm on my last

go round


سازهای موسیقی: در گروههای مدرن بلوز، که به سازهای الکترونیکی مجهزند بیش از یک سری استاندارد از این سازها وجود دارد. برای مثال در سبک Urban Style آربن استایل در شیکاگو، سازهای اصلی گیتار الکتریک و هارمونیکای تقویت شده می‌باشند و سازهای فرعی شامل بیس، درام، پیانو و ریتم گیتار است. گروههای جنوب آمریکا نظیر ممفیس و نیواورلئان، اغلب یک سری سازهای بادی مثل ساکسیفون و ترومپت دارند ولی اغلب بصورت Solo سولو اجرا نمی‌شوند. در بلوز صدای خواننده همیشه واضح و بلند است و البته بیشتر در ابتدا و بعنوان صدای اصلی شنیده می‌شود و همخوانیهای هارمونیک در سبک بلوز به ندرت به چشم می‌خورد.


تاثیرات سبک بلوز: به هر حال تا دهه
۱۹۶۰ بلوز بیشتر طرفداران خود را از دست داده بود و بسیاری از هنرمندان اصلی بلوز بازنشسته شده و یا از دنیا رفته بودند، با این حال اجرای دوباره ترانه‌های قدیمی بلوز توسط گروههای محبوب راک نظیر Rolling Stones رولینگ استونز و Led Zeppelin لد زپلین باعث شد که بلوز مجددا توسط جوانان کشف شود. بسیاری از موسیقیدانان قدیمی بلوز،‌ حتی برخی‌ها که اجراهای اولیه‌شان به چند دهه قبل برمی‌گشت، دوباره کشف شدند: مادی واترز، جونیور ولز، بادی گای، فردی کینگ، جیمز کاتن، بو دیدلی، هاولینگ ولف، جان لی هوکر و بالاخره بی‌بی کینگ. وقتی طرفداران جوان، از گروههای سبک بلوز استقبال کردند و آنها را در آغوش گرفتند، دیگر بلوز از زمره موسیقی‌دانان سیاهپوست خارج شده بود. موسیقی‌دانان سفیدپوستی مانند گیتاریست جانی وینتر و نوازنده هارمونیکا پاول باترفیلد با الهام از آهنگهای قدیمی بلوز و اجرای جدید خود شهرت فراوان بدست آوردند. موسیقی بلوز در بین موسیقی‌دانان بریتانیا نیز محبوبیت خاصی پیدا کرد. پیانیست و نوازنده هارمونیکا، جان مایال، یک گروه بلوز را رهبری کرد که با اجراهای بسیار ماهرانه گیتار، بوسیله Eric Clapton اریک کلاپتن، تا جائی جلو رفت که با اجرای اکثر ترانه‌های بلوز، این سبک از موسیقی را دوباره به طرفداران بیشمار راک معرفی کرد. در اصل طی دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ موسیقی‌دانان انگلیسی سفیدپوست و جوان، دوباره بلوز را در آمریکا احیاء کردند. مفسران اجتماعی این ادغام و همیاری موسیقی‌دانان سیاهپوست و قدیمی بلوز با طرفداران جوان و سفیدپوست را به فال نیک گرفته و معتقدند که این امر به موفقیت جنبش حقوق شهروندی و پیشرفت روابط نژادی در آمریکا کمک زیادی کرده است. گرچه بلوز و موسیقی پاپ امروزه اشتراک زیادی باهم ندارند ولی شباهتهای زیادی بین بلوز و سبک Hip-Hop هیپ-هاپ وجود دارد: نه از لحاظ موسیقی، هرگز! بلکه از لحاظ اینکه هردو دارای خواننده‌هایی هستند که از سختی‌ها، درد و رنجها و بی‌عدالتی‌ها در زندگی شکایت می‌کنند و هر دو یک الگوی پرسش و پاسخ را به نمایش می‌گذارند. بلوز بخاطر اینکه پایه و الهام بخش دیگر سبکهای موسیقی در آمریکاست، تاثیرهای بسیار زیادی را نیز داراست.


وضعیت فعلی بلوز: موسیقی بلوز امروزه باردیگر تجدید حیات یافته و بازار نوار و کنسرت آن کاملا داغ است. تعداد کمی از موسیقیدانان نسل قدیمی بلوز اکنون زنده و در صحنه‌های موسیقی فعالند. بی‌بی ‌کینگ و بادی گای راه را برای موسیقیدانان جوانی که سنت آنان را ادامه می‌دهند هموار کردند. کینگ پس از سالها انتظار برای همنوازی با Eric Clapton اریک کلاپتن بالاخره با اجرای مشترک (همسفر با شاهان) برنده جایزه Handy هندی برای آلبوم جدید خود شد. گای نیز در Legend Club خود در شیکاگو مشغول است و با آلبوم Sweet Tea (چای شیرین) خود برنده جایزه هندی سال ۲۰۰۲ برای بهترین هنرمند مرد و بهترین گیتاریست سال شد. بعضی از اعضای مشهور نسل جدید بلوز عبارتند از: رابرت کری خواننده و گیتاریست، اتا اسمیت خواننده، کب مو گیتاریست، لاکی پیترسن نوارنده چند ساز و شوگر بلو نوازنده هارمونیکا. تعدادی از شرکتهای ضبط و نوار با هنرمندان بلوز کار می‌کنند. شیکاگو الیگیتور رکورد، تنها یکی از چندین شرکت است که فقط با بلوز کار می‌کند. مالاکو رکورد، در می‌سی‌سی‌پی سالهاست که اجراهای بلوز را ضبط می‌کند و هنرمندانی نظیر لیتل میلتن، بابی بلند، رابی راش و دیگران را مطرح کرده است. پخشهای زنده موسیقی بلوز در میان طرفداران در کنسرتها و کلوپها همچنان محبوبیت خاص خود را حفظ کرده است و شنوندگان بلوز همیشه ویژگیهای اساسی این سبک، یعنی احساسات عمیق و بداهه‌نوازی را ارج می‌نهند. فستیوالهای بلوز گسترش یافته‌اند و گروههای مختلف با اجراهای پی‌در‌پی در صدد‌ند که مشتاقان خود را راضی نگه دارند. مشتاقانی که از شنیدن موسیقی بلوز حتی از شب تا صبح سیر نمی‌شوند.


معرفی ستارگان سیاه آسمان بلوز:

Bessie Smith: بسی اسمیت را بعنولن امپراتریس بلوز می‌شناسند و او با ارتعاشات گرم صدا و نیز اجراهای پرشور براستی شایسته این لقب است. او در سال ۱۸۹۵ در تنسی بدنیا آمد و کارش را با خواندن ترانه‌های مذهبی در کلیسا شروع کرد. در سال ۱۹۲۳ ترانه بسیار موفق او Down Hearted Blues بیش از ۲ میلیون نسخه فروش داشت. او در ۲۶ سپتامبر ۱۹۳۷ در یک سانحه رانندگی در می‌سی‌سی‌پی شمالی جان خود را از دست داد. او را بخاطر سیاه بودنش به اولین بیمارستان بعد از این تصادف راه نداده بودند.


John Lee Hooker: جان لی هوکر طی حرفه طولانی خوانندگی خود سبک جدیدی را بنام Boogie برای بلوز به ارمغان آورد. او در سال ۱۹۱۷ در می‌سی‌سی‌پی بدنیا آمد. اولین تاثیراتش را از پدر که یک مبلغ مذهبی بود گرفت و پدرخوانده وی نیز اولین گیتارش را به او هدیه داد. مثل خیلی از سیاهپوستان دیگر اهل جنوب آمریکا، او نیز روستاهای جنوب آمریکا را رها کرد و به شهرهای شمالی رفت. در سال ۱۹۴۳ به دیترویت رفت و در کارخانه‌های اتومبیل سازی و فولاد مشغول بکار شد. در اولین سال ضبط آثارش در سال ۱۹۴۸ ترانه موفق Boogie Chillen (حالت عامیانه Boogie Children که به معنی بچه‌‌های خوش رقص است) را اجرا کرد و سپس با ترانه I'm in the Mood دوباره رتبه اول چارت موسیقی را در گرفت. در سال ۱۹۹۰ با اجرای Healer برنده جایزه گرمی شد و در این اجرا علاوه بر بزرگانی چون Carlos Santana کارلس سانتانا، کیس ریچاردز و بانی ریت بعنوان نوازندگان مهمان حضور داشتند. او با ون موریسون ترانه‌سرا و خواننده ایرلندی نیز چندین آلبوم منتشر کرد. هوکر در سال ۲۰۰۱ از دنیا رفت.


Roy Buchanan
: از هنرمندان سفید‌پوست صاحب سبک در بلوز می‌باشد و Alligator اولین شرکتی بود که با وی قرارداد بست. اوج هنر بداهه‌ نوازی خود را در آهنگ After Hours نشان می‌دهد و آهنگهای احساسی‌ Roy نظیر Black Autumn، Sweet Dreams، Hey Joe، Five String Blue مهر تاییدی بر آهنگسازی او می‌زند. بوچانان در حالی از دنیا رفت که موسیقیش را کمتر کسی درک کرد و سولوهایش برای بیگانگان بلوز اصیل، مفهومی نداشت.

Muddy Waters: مادی واترز را بنیان‌گذار بلوز مدرن و مجهز به سازهای الکترونیکی می‌شناسند. او در سال ۱۹۱۵ در می‌سی‌سی‌پی بدنیا آمد. او هنگانیکه راننده تراکتور بود شروع به یادگیری و نواختن گیتار کرد و در سال ۱۹۴۱ بلوز آکوستیک را ضبط کرد و در سال ۱۹۴۳ به شیکاگو رفت و تا سال ۱۹۵۰ توانست گروه کوچک بلوز خود را راه بیندازد که خود واترز نیز گیتار الکتریک می‌نواخت. او تا زمان مرگش در سال ۱۹۸۳ به اجراهای قوی خود هم بصورت خواننده و هم گیتاریست ادامه داد


Robert Johnson: رابرت جانسون ملقب به شاه خوانندگان دلتا بلوز در نواختن گیتار نیز استاد بود. او در سال ۱۹۱۱ در می‌سی‌سی‌پی بدنیا آمد. بیشتر زندگی کوتاه هنری خود را به نواختن گیتار در رقصهای محلی سپری کرد. شعرهای احساسی و مهارت وی در نواختن گیتار، کار او را از دیگران متمایز می‌کند. او در سال ۱۹۳۸ درگذشت. برخی بر این عقیده‌اند که شاید یک عاشق عصبانی او را مسموم کرده است ولی نحوه دقیق مرگ وی هنوز هم یک راز است.


B.B. King: امروزه بی‌بی کینگ سرشناس‌ترین موسیقیدان بلوز است. شهرتی که واقعا شایسته اوست. او در سال ۱۹۲۵ در ایندیانا‌نولای می‌سی‌سی‌پی بدنیا آمد و اسم مستعار ‌‌B.B بی‌بی (بلو بوی Blue Boy) را هنگام اجرای برنامه‌های رادیوئی در ممفیس تنسی به او دادند. مانند دیگر سیاهان ساکن دلتای می‌سی‌سی‌پی، او نیز از مهاجران جنوب بعد از جنگ جهانی دوم بود. از دهه ۱۹۴۰ تا دهه ۱۹۶۰ در کلوپهای مختلف در جنوب گیتار می‌نواخت ولی بدلیل تبعیض نژادی تمامی حاضران در برنامه‌‌های او سیاه پوست بودند. او در سال ۱۹۴۸ با نواختن در فستیوالهای بلوز، سالنهای کنسرت، دانشگاهها و در شوهای تلویزیونی در سراسر آمریکا به شهرت رسید. او سالهای زیادی Show برگزار کرد و در هر سال بیش از ۳۰۰ اجرا داشت که در نوع خود بی‌نظیر است و هیچ هنرمند بلوز تاکنون نتوانسته در سخت‌کوشی به گرد پای او برسد. تا اواخر دهه ۱۹۶۰ کینگ سبک مشهور نواختن گیتار خود را کامل می‌کند. او با ارتعاش دست چپ روی سیمهای گیتار و با تغییر و بالا و پائین بردن نتها، می‌تواند نتهای بلوز را که لازم و جزء‌ لاینفک این سبکهاست، به زیبائی بنوازد. این صدای آوازگونه گیتار همراه با صدای رسای او در سال ۱۹۶۹ یکی از بزرگترین موفقیتها را برای او با اجرای The Thrill is Gone به ارمغان آورد. این ترانه درست در هنگامیکه فروش نوارهای بلوز در بازار با رکود مواجه شده با موفقیت تمام به فروش می‌رود و جایزه گرمی را برای وی به ارمغان آورد. ترانهّ‌‌های او طیف وسیعی از احساسات را در کنار ناراحتیهایی که همیشه با موسیقی بلوز همراه است نشان می‌دهد. او شوخ‌طبعی را با درکی عمیق از طبیعت انسانی در هم می‌آمیزد که: هرکسی بالاخره کمی دروغ می‌گوید. کینگ طی دوران طولانی موسیقیائی خود در بسیاری از آثار همکاری داشته است. موسیقیدانان جوان راک، بویژه همکاریها و کمکهای او به پیشبرد این سبک موسیقی را ارج می‌نهند. در سال ۱۹۸۸ بی‌بی کینگ همراه با گروه ایرلندی U2 در ترانه موفق When Love Comes to Town خواننده و نوازنده گیتار بود. او در سال ۲۰۰۱ همراه با Eric Clapton آلبومی را تحت عنوان همسفر با شاه ضبط کرد که جایزه عالی موسیقی را برد. کارهای گیتار او تاثیر بسیاری روی نوازندگان جوان داشته است و تا به امروز تنها سفیر و نمایده بلوز است.


منبع:  http://www.rock-land.com